قرن هفدهم دوران پیدایش فلسفه‌های عقل‌گرایانه و تجربه‌گرایانه در اروپا بود. در این دوران، معرفت بشری و حدود و منشأ آن بیش از هر زمان دیگری در کانون توجه قرار گرفت. از یک‌سو، در فرانسه و هلند و آلمان، با ظهور دکارت و فلسفۀ عقل‌گرایانۀ او راه برای بسط این مکتب به‌دست فیلسوفانی همچون اسپینوزا و مالبرانش و لایب‌نیتس باز شد. از سوی دیگر، در انگلستان با گرایش به اندیشه‌های تجربه‌گرایانۀ فرانسیس بیکن، راه برای ظهور اندیشمندانی، مانند لاک، هابز، بارکلی و هیوم هموار شد. این دو مکتب در تقابل با یکدیگر حرکت می‌کردند. بعدها این تقابل، اهمیت فراوانی در پیدایش فلسفۀ نقادی کانت و گرایش‌های فکری قرن بیستم، همچون فلسفه‌های قاره‌ای و فلسفه‌های تحلیلی پیدا کرد. امیل بریه در این جلد از کتاب تاریخ فلسفۀ غرب، به بررسی فلسفه و فیلسوفان جریان‌ساز قرن هفدهم می‌پردازد. او مکاتب فلسفی این دوره را معرفی و آرای متفکران آن زمان را بررسی می‌کند. با توجه به سابقۀ امیل بریه در فلسفه، این کتاب می‌تواند کتابی گویا برای شناخت آن دوران باشد.