رمان نوجوان «تنتن و سندباد» نمونهای موفق از نگاه اجتماعی یک هنرمند و دغدغۀ او دربارۀ حفظ فرهنگ بومی کشور در دهۀ هفتاد است. در این داستان، «تنتن» به همراه دوستان همیشگیاش «میلو»، «کاپیتان هادوک» و پرفسور «تورنسل» به شرق سفر میکنند و در مقابل سندباد قرار میگیرد. قصۀ «تنتن و سندباد» از آنجایی شروع میشود که چند چهرۀ قهرمان در داستانهای غرب، به رهبری «تنتن» که یکی از معروفترین این قهرمانهاست، راهی سرزمینهای شرقی میشوند تا با قهرمانان شرق وارد جنگ و مبارزه شده و آنها را بهزانو درآورند؛ اما قهرمانان شرقی به همین راحتی در برابر کسی زانو نمیزنند و در کنار رهبر خود «سندباد» مبارزهای نفسگیر و پرهیجان را آغاز میکنند. متن تقریظ بسماللهالرحمنالرحیم ـ من هم همین قصّه را همیشه تعریف میکردم! حیف که خیلیها آن را باور نداشتند. حالا خوب شد، شاهد از غیب رسید! راوی این حکایت که خود همهچیز را به چشم خود دیده، حکایت تنتن و سندباد را چاپ کرده است. حالا دیگر کار من آسان شد! همین بس است که نسخۀ این کتاب را به همۀ بچهها بدهم.