مرحوم حاج محمد دانش آشتیانی یکی از خیرین قمی بود که بعد از فروپاشی نظام صدام، راه عتبات را در پیش گرفت و خدمتگزار آستان مقدس معصومین در عراق شد؛ از بردن لوستر و فرش، برای حرمهای ائمه گرفته تا برگزاری مراسم جشن و عزاداری در آنجا. رفتوآمدهای عاشقانهاش در این مسیر، باب رفاقتی بین او و متولیان عراقی، بهویژه مسئولان حرم مطهر حضرت سیدالشهدا علیهالسلام را گشود. در سال ۱۳۸۴، حاج محمد از طریق دوستانش در آستان قدس حسینی مطلع گردید که تولیت، به دلیل فرسودگی ضریح مطهر و تعدی متجاوزان بعثی به آن قصد دارد ضریح جدیدی بسازد و جایگزین ضریح فعلی کند. «پنجرههای تشنه» روایت سفر ضریح جدید امام حسین علیهالسلام از شهر مقدس قم به سمت کربلاست. در این کتاب لحظات شیرین و خواندنی از احساس مردم هنگام استقبال از این ضریح در قالب واژگان روایت میشود و دربردارندۀ حوادث و اتفاقاتی خواهد بود که بهخوبی طوفان احساسات و ارادت مردم کشورمان به سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین علیهالسلام را بیان میکند؛ احساساتی که گاه با توصیف صحنه روبهرو شدن یک پیرمرد و پیرزن روستایی با ضریح جدید امام حسین علیهالسلام به تصویر کشیده شده است و گاه با ابراز ارادت مردم به خادمان و بانیان ساخت و انتقال این ضریح. متن تقریظ بسماللهالرحمنالرحیم این حسین کیست که عالم همه دیوانهى اوست/این چه شمعی است که جانها همه پروانۀ اوست اى شعلۀ فروزان، اى فروغ تابان، اى گرمابخش دلهاى خلایق! تو کیستى با این شکوه و جلال، با این شیرینى و دلنشینى، با این هیبت و اقتدار، با اینهمه لشکر دلبههمراه، با غلغلۀ فرشتگان که در کنار موکب تو با آدمیان رقابت میکنند؟ تو کیستى اى نور خدا، اى نداى حقیقت، اى فرقان و اى سفینةالنجاة؟ چه کردهای در راه خدایت که پاداش آن خدایىشدنِ هر آن چیزى است که به تو نسبت میرساند؟ بنفسى انت، بروحى انت، بِمُهجَةِ قلبى انت و سلامالله علیکَ یومَ وُلِدتَ و یوم اُستُشهِدتَ مظلوماً و یوم تُبعَثُ فاخِراً و مَفخَراً. ۹۳/۲/۲۹ بسیار خوب و با ذوق و سلیقه نوشته شده است؛ و با نگاه هنرمندانه و کنجکاو و نکتهیاب. خواندم تا ۹۳/۲/۲۸.