فلسفۀ اشراق با افلاطون و برخی حکمای ایران باستان آغاز شد و در شهابالدین سهروردی، مشهور به شیخ اشراق، به اوج رسید. شیخ اشراق از حکمت ایران باستان که به حکمت خسروانی مشهور است، استفاده کرد تا حملات واردشده به فلسفه توسط متکلمانی همچون غزالی را خنثی سازد؛ ازاینرو مکتبی متفاوت با فلسفۀ مشاء بنیان نهاد. سهروردی در حکمت اشراق، علاوه بر استدلال، به شهود و عرفان و تهذیب نفس توجه کرد. حکمة الإشراق مشهورترین کتاب شهابالدین سهروردی است. سیدیحیی یثربی که حدود پنجاه بار این کتاب را تدریس کرده و بر آن مسلط است، در کتاب حکمت اشراق سهروردی میکوشد گزارشی فارسی از این کتاب ارائه دهد و ضمن مقایسۀ دیدگاههای سهروردی با دیدگاههای ابنسینا، نظرگاه سهروردی را داوری و نقد کند. نویسنده در پیشگفتار کتاب، دربارۀ زندگانی سهروردی و چگونگی آگاهی او از حکمت خسروانی، مطالبی میآورد. او در ادامه، کتاب را به دو بخش تقسیم میکند. بخش نخست شامل هشت گفتار است و نگارنده هر گفتار را بهصورت جداگانه ترجمه میکند و شرح میدهد و به نقد میکشد. بخش دوم حاوی متن اصلی همان هشت گفتاری است که در بخش اول آمده بود.