کتاب «فرنگیس» از زنی شجاع میگوید که برای دفاع از ناموس و وطن، توانست نیروهای دشمن را اسیر و مقهور کند. «فرنگیس حیدرپور» بانویی کرمانشاهی است که در روستایی نزدیک گیلان غرب زندگی میکند، رفتارش پر ابهتتر از تندیس تبر به دست گرفتهاش در کرمانشاه است اما مانند تمام مادران ایرانی دلی بسیار مهربان دارد. «فرنگیس» سالیان سال، خسته و کلافه از دوربین و مصاحبه هرگز زیر بار تعریفکردن خاطراتش نمیرفت؛ تا اینکه بالأخره در این کتاب حاضر به روایتکردن بخشی از خاطراتی شد که در طی سالیان جنگ بر وی گذشته است. این کتاب که اثر برگزیدۀ جایزه کتاب سال دفاع مقدس نیز بوده، در دوازده فصل تنظیم شده است. فرنگیس در یکی از این صحنهها و هنگامیکه از پناهگاهی در کوههای اطراف روستا به خانه برگشته تا آذوقه بردارد، در بازگشت با دو سرباز عراقی مواجه میشود که یکی از آنها را با تبر میکشد و دیگری را اسیر میکند. متن تقریظ بسمالله الرحمن الرحیم بخش ناگفته و بااهمیتی از حوادث دوران دفاع را به مناسبت شرح حال این بانوی شجاع و فداکار، در این کتاب میتوان دید. بانو فرنگیس دلاور با همان روحیۀ استوار و پُرقدرت و با زبان صادق و صمیمی یک روستایی و با عواطف و احساسات رقیق و لطیف یک زن، با ما سخن گفته و منطقۀ ناشناخته و مهمی از جغرافیای جنگ تحمیلی را با جزئیاتش به ما نشان داده است. ما از روستاهای مرزی در دوران جنگ و مصائب فراوان آنان و آوارگیها و گرسنگیها و خسارتهای مادّی و ویرانیها و داغ عزیزان آنها، هرگز به این وضوح و تفصیلی که در این روایت صادقانه آمده است، خبر نداشتیم؛ و نیز از فداکاری جوانان آنان که در شمار اولین شتابندگان به مقابله با دشمن مهاجم بودند. ماجرای قتل و اسارت دشمن به دست این بانوی دلاور هم که خود یک داستان مستقل و استثنائی است که نظیر آن فقط در سوسنگرد، در همان اوان، اتفاق افتاده بود. بانو فرنگیس را باید بزرگ داشت و از نویسندۀ کتاب -خانم فتاحی- بهخاطر قلم روان و شیوا و هنر مصاحبهگیری و خاطرهنویسی، باید بسیار تشکّر کرد. 21/11/96