از ویژگیهای مهم و مثبت معرفتشناسی از منظر فیلسوفانی که در فلسفۀ اسلامی قلم زندهاند، آن است که ابعاد معرفتشناسیِ شناخت را با ابعاد هستیشناسانه گره زده است و تبیینی وجودشناختی از معرفت ارائه داده است. نویسندۀ کتاب این نکتۀ ویژه را کانون توجه قرار داده است. افزون بر این، برای تبیین معرفتشناسی در فلسفۀ اسلامی بیشتر بر علم حضوری متمرکز شده است. با این توضیح میتوان گفت کتاب حاضر یازده فصل را دربرمیگیرد که البته فصل آخر مسئلهای را در قالب پیوست مطرح میکند. فصل نخست از تاریخ شکلگیری بحث از علم حضوری در میان اندیشمندان مسلمان سخن میگوید. فصل دوم به مباحثی از جمله رابطۀ عین و ذهن و ابعاد درونی و بیرونیِ معرفت میپردازد. فصل سوم از تمایز میان علم حصولی و حضوری آغاز میکند تا علم حضوری را بهتر تبیین کند. در فصل چهارم، از ابعاد بیشتر علم حضوری و نحوۀ تجربۀ آن سخن میرود. فصل پنجم به «علم به خود» و جایگاه نفس در این خصوص میپردازد. فصل ششم مباحث بیشتری دربارۀ علم حضوری مطرح میکند. فصل هفتم بسط علم حضوری را در بحثهای عرفانی روشن میسازد. فصل هشتم و نهم به ابعاد هستیشناختی حضور و صدور اختصاص مییابد. در فصل دهم هم مسئلۀ معرفت و زبان در عرفان طرح میشود.