قرون‌وسطی دوران مهم تاریخی است که به‌دلیل ظهور آیین مسیحیت در اروپا و تأثیر آن بر جریان‌های فلسفی و فکری آن زمان، به‌مدت تقریباً هزار سال، جریان غالب فکری در اروپا بود. فلسفه، پس از شکل‌گیری پایه‌های فکری مسیحیت، بسیار جنبۀ کلامی و الهیاتی به خود گرفت و در خدمت تبیین و تثبیت این پایه‌ها برآمد؛ اما با رشد جریان ارسطوگرایی و آشنایی متفکران مسیحی با آرای فیلسوفان مسلمان، مانند ابن‌سینا و ابن‌رشد، تحولات بسیاری در فلسفۀ مسیحی و رابطۀ عقل و وحی به وجود آمد. این روند به پیدایش آرایی مهم در اندیشۀ فیلسوفان بزرگی، همچون توماس آکویناس و ویلیام اکامی منجر شد. در نتیجه، این سنت هزارساله هم‌زمان با مواجهه‌اش با نقدهای بسیار، دچار تغییرات شد. اینجا بود که دوران رنسانس ظهور یافت. نویسنده در این کتاب، به بررسی چگونگی پیدایش مسیحیت و سنت فلسفی آن در قرون‌وسطی می‌پردازد و فیلسوفان مهم و تأثیرگذار آن دوران را معرفی و اندیشه‌ها و آثار آن‌ها را واکاوی می‌کند. او به‌خوبی توانسته است به تبیین تاریخی از سیر فلسفه در قرون‌وسطی و رنسانس بپردازد؛ چراکه محمد ایلخانی سال‌هاست استاد و مدرس فلسفه است و در باب فلسفه‌های یونان و قرون‌وسطی پژوهش می‌کند.