فلسفۀ اشراق در اصطلاح به فلسفه‌ای گفته می‌شود که استدلالی محض نباشد و در کنار استدلال، به شهود و تهذیب نفس نیز توجه کند. این فلسفه را می‌توان در دیدگاه‌های افلاطون و برخی فلاسفۀ دیگر یونان باستان، حکمای ایران باستان که در فلسفۀ اسلامی به فهلویون مشهورند، آموزه‌های قرآن، احادیث و مطالب عرفا یافت؛ با وجود این، نقطۀ عطف این فلسفه شهاب‌الدین سهروردی است. او بود که پس از حملات متکلمانی همچون غزالی به فلسفۀ مشاء و در نتیجه افول این فلسفه توانست فلسفۀ اشراق را به‌صورت مکتبی مجزا تدوین کند. نویسنده در این کتاب فقط به بیان دیدگاه‌های شهاب‌الدین سهروردی می‌پردازد و فلسفۀ اشراق را در پرتو نظریات او توضیح می‌دهد؛ چراکه شیخ اشراق از آثار پیشینیان اشراقی خود نیز بهره برده است. او در فصل نخست، به زندگی، آثار، پیروان و روش فلسفی شیخ اشراق می‌پردازد و در فصل دوم، نقدهای شیخ اشراق بر فلسفۀ مشاء را بیان می‌کند. این نقدها به سه بخشِ نقد منطقی و فلسفی و روشی تقسیم می‌شوند. نگارنده در فصل سوم، با طرح بحث‌های معرفت‌شناختی، پای افلاطون و نظریۀ مُثُلش را به کتاب باز می‌کند و در فصل پایانی، نظریات شیخ اشراق دربارۀ هستی‌شناسی و نیز نظریۀ انوار را مطرح می‌کند.