«به نام یونس» داستان روحانی به نام یونس است که دخترش، نجمه در تصادف آسیب شدیدی دیده است. به پیشنهاد پزشک معالج برای مداوا باید به خارج از کشور (انگلیس) برود. یونس دخترش را به همراه همسرش (محبوبه) به لندن میفرستد و خود برای شفای نجمه نذر میکند که ماه رمضان را بهعنوان مبلغ به یکی از روستاهای دورافتاده به نام بگل برود. روستای بگل که تاکنون برای مبلغان مشکلات زیادی ایجاد کرده بهطوریکه طی سه سال گذشته هیچ مبلغی به آنجا نرفته است یونس با ورودش به این روستا با حوادث و ماجراهای مختلفی درگیر میشود. این داستان اقتباسی از داستان یونس پیامبر است و داستان در داستان بیان شده است؛ روایتگر حوادث و ماجراهایی است که یونس روحانی با آن روبرو میشود.