«احمدعلی مسعودانصاری» از اقوام و خویشان فرح دیبا و دوست نزدیک و مشاور مالی رضا پهلوی است که در سالهای گذشته اختلاف مالی وی و ولیعهد سابق ایران در خبرگزاریها انعکاس پیدا کرد. اما شدت این اختلاف و درگیری تا جایی رسید که رضا پهلوی برای پیشبرد ادعاهای خود در دادگاه فدرال آمریکا مجبور به انکار ملیت ایرانی خود شد!!! این اختلافات کار را به جایی رساند که او به نگارش و نشر خاطرات خود در نسبت با خانوادۀ پهلوی اقدام کرد و طی آن اسرار و ناگفتههای بسیاری از دوران حضورش در این خانواده را فاش کرد. «مسعودانصاری» در بخشی از کتاب خود، به رابطۀ خویشاوندیاش با فرح دیبا و چگونگی پیوندش با دربار پهلوی میپردازد و شرح میدهد که این پیوند تابه آنجا رشد کرد که او در سالهای ۱۳۵۰ در زمرۀ همراهان جلسههای خصوصی شاه قرار گرفت؛ او در این بخش تلاش میکند تا بر اساس دیدهها و شنیدههای خود به شفافسازی علتهای سقوط رژیم پهلوی بپردازد. ناگفته نماند موقعیت ویژۀ نویسنده و حضور او در محفل خصوصی شهبانو، کتاب خاطرات احمدعلی مسعودانصاری را تبدیل به سندی دستاول میکند چراکه تا قبل از این کتاب، به نقش باند فرح در تاریخ سلطنت پهلوی به این نحو و از زبان خود بستگان و فامیل پهلوی، پرداخته نشده بود. اما مهمترین قسمت این کتاب، بخشی است که به سالهای فعالیت مشترک نویسنده با رضا پهلوی اختصاص یافته است. این بخش با «همکاری مجدد» وی با رضا پهلوی آغاز میشود و با گسست او پایان مییابد. از این زاویه، خاطرات حاضر یک سند منحصربهفرد ارائه میدهد که برای شناخت سرنوشت خانواده پهلوی، داستان آوارگی آنها و رؤیاهای دن کیشوت وارشان، فساد مالی و انحطاط اخلاقی آنان و نیز پیوندهای آشکارشان با سرویسهای جاسوسی غرب حائز اهمیت است. خاطرات مسعود انصاری با گزارش فعالیت مالی دفتر رضا پهلوی که وی مسئولیت آن را عهدهدار بود پایان مییابد.