عباس حسینزاده خالدی، سربازی ساده و بیغلوغش و غش که فقط چند قدم تا پایان خدمت فاصله داشت اما اسیر عراقیها شد. در مدت کوتاه اسارتش مفقود بود و همراه با بیش از ۲۰هزار نفر دیگر از دید خانواده، کشور و صلیب سرخ جهانی مخفی مانده بود. اینها انگیزهای شد تا فرزانه قلعهقوند به نوشتن خاطرات این آزاده در کتاب «گل کاشتی عباس» اقدام کند. گل کاشتی عباس روایت «عباس حسینزاده خالدی» آزادۀ تهرانی است. اصالت این آزاده ریشه در خالدآباد نطنز از شهرهای استان اصفهان دارد. عباس حسینزاده خالدی سال ۱۳۶۵ برای خدمت مقدس سربازی به جبهه رفت و سرانجام ساعت ۵ صبح چهارم تیرماه ۱۳۶۷ در حالی که فقط ۴۵ روز با پایان خدمت فاصله داشت و بهسختی مجروح بود در منطقۀ شهابیه به اسارت درآمد. این آزاده سالهای اسارت خود را در بندهای ۲ و ۳ اردوگاه اسرای مفقودالاثر «تکریت ۱۱» در بیخبری خانواده سپری کرد. کتاب دارای ۴ فصل و ۵ صفحه ضمایم و ۸ صفحه اعلام است که در فصل اول به کودکی و نوجوانی، فصل دوم به دوران جنگ، فصل سوم به اسارت، فصل چهارم به آزادی میپردازد.