رئیسعلی دلواری در سال ۱۲۶۱شمسی در دهستانی از توابع بوشهر به دنیا آمد؛ وی در عصر مشروطیت میزیست؛ جوانی بلندهمت، شجاع و کممانند در صدق، صفا، وطندوستی و توکل به خدا بود؛ اگرچه سواد و معلومات کافی نداشت اما پاکی سرشت او زبانزد اطرافیان بود؛ رئیسعلی بعد از اینکه قوای انگلیس، بوشهر را به تصرف خود درآوردند، به مقابله با تجاوزگران پرداخت و شکستهای سنگینی بر آنان وارد کرد. در کشاکش جنگ اول جهانی و در حمله انگلیسیها به بوشهر، رشادت بسیاری از خود نشان داد و به شهادت رسید. کتاب «نبرد رئیسعلی» زندگینامه داستانی این مرد بزرگ جلدی دیگر از مجموعۀ کتابهای «مفاخر ملی و مذهبی» است. در بخشی از کتاب آمده: «تفنگچی دستی به تفنگش کشید و گفت: رئیس، ما زنده به وجود تو هستیم! پیدا بود که رئیسعلی منظور تفنگچی را نفهمیده، اما گفت: وجود ما از خداست! پشتوپناه ما خداست، این حرفها چیست که میزنی خالو؟ تفنگچی که بهمنظور خود رسیده بود، گفت: اگر تو نباشی، ما هیچیم رئیس! رئیسعلی گفت: اگر من نباشم، خیلیهای دیگر هم هستند! اصلاً خودتان چی خالو؟ خود شما هم «من» هستید!»