کتاب «جذبه مشرقی» بخشی از جاذبههای دینِ پرشکوه اسلام را به زیبایی برای مخاطبین بهتصویر میکشد. کتاب، شامل چهل روایت از زنان و مردان تازهمسلمان است و چقدر زیباست که تازهمسلمانان از جاذبههای دین اسلام با ما حرف بزنند که نگاهی عمیق و البته از بیرون به این آیین آسمانی دارند. آنان چشمبسته به این وادی راه پیدا نکردهاند، بلکه پیش از این، رنجِ آدمهای خسته از زرق و برق دنیای مادی را کاملاً واضح دیدهاند؛ زرق و برق خیرهکنندهای که ممکن است در نگاهی سطحی، عدهای را جذب خود کند، اما غرق شدن در آن جز خستگی و افسردگی، نتیجهای در بر ندارد. از این مهمتر و تعجببرانگیزتر این است که اگر انسانی بنایی بر تغییر هم داشته باشد، یقیناً «دین» جزء فهرست تغییرات او نیست. اعتقادات دینی چنان در رگوپی آدمی ریشه میکند که اساساً کندن و تهیشدن از آنها، تهیشدن از خویشتن خویش است. اکنون سؤال مهمی مطرح میشود؛ با وجود این، چرا در گوشهوکنار دنیا، این همه با آدمهایی مواجه میشویم که از دین و اعتقادات دینی آبا و اجداد خود کناره گرفته و «اسلام» را بهعنوان دین جدید انتخاب کردهاند؟ مگر در اسلام چه جاذبههایی وجود دارد که میتواند با چنین قدرتی، قلعۀ وجود انسان را تسخیر کرده و او را تا تغییر مهمترین بنیاد وجودی خود که دین و اعتقاداتش باشد، پیش ببرد؟ کتاب «جذبه مشرقی» انتخاب خوبی برای همۀ کسانی است که با دین اسلام احساس غریبگی میکنند. چراکه مهر تأیید قوی بر داشتههایی که خیلیها سعی میکنند آن را کمقیمت و کهنه معرفی کنند.