همین اول یه سر با هم به متن کتاب بزنیم: «یک بار نمراتم بد شده بود. از آقایی خواستم بیاید به جای پدرم کارنامهام را بگیرد! او هم قبول کرد!! اما وقتی کارنامه را گرفت و نگاهی به نمراتمم انداخت، محکم خواباند زیر گوشم و گفت: این چه وضع درس خواندن است بچه؟ بعد، کمربندش را درآورد و در حیاط مدرسه به دنبالم افتاد. من بدووو اون بدووو! و...!!!» کتاب «قلقلک» واقعاً با مجموعه لطیفههای بامزه و جورواجوری که برای ما تدارک دیده، قلقلکمون میده! این کتاب با تصاویر جذاب و لطیفههای بامزه و جذاب برای خوشحال کردن ما دنبالمون اومده؛ پس از «قلقلک» فرار نکنید!!!