داستان این کتاب، یکی از معروفترین داستانهای واقعی تغیر و تحول یک ایرانیه؛ داستان جوانی زرتشتی به نام «روزبه». روزبهای که نگهبان آتشکده است و با سؤالات و ابهامات زیادی دربارۀ دین زرتشت زندگی خودش رو میگذرونه. داستان «رؤیای یک دیدار» با خاموش شدن آتش آتشکده شروع میشه و خود این تاریکی و خاموش شدن آتشکده محل ابهام و سؤالات بیشتر برای «روزبه» میشه. توی این کتاب، میهمان زبانی زیبا و شیرین بشویم تا سرگذشت یکی از مؤثرترین شخصیتهای تاریخ دین اسلام که یک ایرانی است، برایمان به بهترین شکل، نمایش داده شود. این جوان ایرانی با حجم عجیبی که از «اشتیاق» داره، دست از زندگی راحت خود برمیداره و راه میفته دنبال حقیقت و واقعیت زندگی و اعتقاداتش؛ و پس از گذروندن سالهای طولانی و مسیرهای دور و سخت و اتفاقات و ماجراهایی عجیب، سرانجام به پیامبر آخرالزمان میرسه. رمان «رؤیای یک دیدار» روایت رؤیایی شیرین است که «روزبۀ زرتشتی» را به «سلمان محمدی» تبدیل میکنه تا جایی که در نهایت جزو «اهلبیت پیامبر» حساب میشه.