بریم یه تقلب از داخل خود کتاب برای معرفیش برداریم و بخونیم که به نظر میرسه عاقلانهترین کار باشه برای معرفی این مرد ایتالیایی که عاشق امام زمان شده بود! «سالها پیش در کشور ایتالیا و توی ویلایی بسیار بزرگ و قشنگ، پسربچهای به دنیا آمد. پسربچهای شیرین و تودلبرو به نام «ادواردو». ادواردو خیلی بانمک و دوستداشتنی بود. او در همان یکی دو روزی که به دنیا آمده بود، حسابی توی دل همهجا بازکرده بود و عزیزِ همه شده بود. پدر ادواردو اسمش «جیانی» بود و فامیلش «آنیلی». او سناتور بود؛ یعنی نماینده مجلس ایتالیا. او بهغیراز نمایندگیِ مجلس، یکی از کلّهگندهها و افراد مهمِ آن کشور هم بود. مادر ادواردو اسمش «مارلا» بود و از شاهزادههای کشور ایتالیا. خانوادهٔ آنیلی معروفترین خانواده توی ایتالیا بودند. کمتر کسی پیدا میشد که اسم خانواده آنیلی به گوشش نخورده باشد. پدرِ ادواردو از آن پولدارهایِ درجهٔ یک بود. از آنها که بهزور دومیاش پیدا میشد. او ثروتمندترین مردِ ایتالیا بود و یکی از ثروتمندترین آدمهای جهان! هیچکسی پول و ثروتش بهاندازهٔ پدرِ ادواردو نمیرسید. جیانی آنیلی بزرگترین شرکتهای ماشینسازی دنیا را داشت. شرکتهایی مثل فیات، فِراری، لانچیا، لامبورگینی، مازراتی، ایویکو، جیپ و... او شرکتهای بزرگ لوکوموتیوسازی، هلیکوپترسازی و تانکسازی هم داشت! جیانی بهجز اینها، صاحب شرکتهای راه و ساختمانسازی، شرکتهای طراحی مد و لباس، شرکتهای تولیدکننده وسایل پزشکی و... بود. چند بانک و بیمه خصوصی، دو روزنامهٔ معروف ایتالیایی و باشگاه فوتبال «یوونتوس» هم مال جیانی بود! پول از زمین و آسمان و از در و دیوار روی سرِ جیانی میبارید. او دیگر از پولِ زیاد داشت خفه میشد. بستههای بیشمارِ دلار پیش جیانی، فرقی با یک دستمالکاغذی مچاله شده نداشت. جیانی سالی ۶۰ میلیارد دلار پول در میآورد؛ اندازهٔ سه برابر درآمدِ نفتیِ کشور ایران! یعنی آنهمه پول و ثروت، ریخته میشد توی جیب یک نفر! فقط و فقط توی جیب یک نفر! برای همین ایتالیاییها به خانوادهٔ آنیلی لقبِ «پادشاهانِ واقعیِ ایتالیا» را داده بودند. تمام آن پولها و آن ثروتِ افسانهای، بعد از جیانی قرار بود به همان پسربچهٔ شیرین و تودلبرو برسد. به ادواردو؛ و در آیندهای نزدیک «ادواردو آنیلی» به یکی از پولدارترین و ثروتمندترین آدمهای دنیا تبدیل میشد!»