برادر امام هادی علیهالسلام، تصمیم گرفته بود برای زیارت مزار عمهاش، حضرت معصومه سلاماللهعلیها به ایران و شهر قم بیاید. کتاب «زیبای راندهشده» همین جریان سفر فرزند امام جواد علیهالسلام به ایران و آشناییاش با نوجوانی زرتشتی ایرانی رو بهتصویر میکشد. آقاموسی پس از ورود به شهر قم، با این نوجوان زرتشتی همراه میشه تا مزار عمهشان حضرت معصومه(س) را زیارت کنه اما این همراهی و سفر با مشکلات و اتفاقات گوناگونی روبهرو میشه. برشی از کتاب: «نزدیک مغرب بود که کاروان به حوالی قم رسید. هوای قم گرم بود؛ اما نه به گرمی کوفه و بغداد و مدینه. از همان دور میشد سرسبزی باغهای اطراف قم را دید. قبلاً شنیده بود که قم شهری سرسبز است اما تابستانهای گرمی دارد؛ اما وقتی نسیم لطیف قم به صورتش دست کشید، تفاوت هوای قم را با هوای کوفه که سالها در آنجا زندگی کرده بود، احساس کرد. جلویشان کاروانسرای بزرگ و زیبایی نمایان شد. کاروانسالار به زبان فارسی فریاد زد: در همین کاروانسرا اتراق میکنیم.» *مبرقع: کسی که صورتش را پوشانده است.