این کتاب قطعا برای ما جذابیت خواهد داشت چرا که روایتی است داستانی از زندگی محمد بنابیحذیفه امویزادهای که شیعه خالص امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) بود. محمد و پدرش هر چند از امویان بودند و قوم و خویش خلیفۀ سوم و ابوسفیان و معاویه به حساب میآمدند، اما هر دو محبت امیرالمؤمنین(ع) را در سینه داشتند؛ بهویژه محمد که بر خلاف پدرش، آنقدر زنده ماند که دوران خلافت عثمان و به صحنه آمدن امویان را در عرصه حکومت اسلامی ببیند. جاهطلبیهای امویان را میدید و زبان به اعتراض باز میکرد. هر چه سعی کردند با وسوسه مقام و ثروت، او را فریب بدهند نشد! او آنقدر شیفته حضرت علی(ع) بود که جز به خلافت و ولایت او راضی نمیشد. کتاب «خنجر سپید شب» داستان عشق و محبتِ این امویِ علوی را برای دوستداران امیرالمؤمنین به زیبایی به تصویر کشیده است.