«بدون ریش و سبیل مرد شدم» روایتی دلنشین از مبارزات پیش از انقلاب است که شخصیت اصلی آن پسری نوجوان به نام ناصر است که مثل همۀ نوجوانهای هم سن و سال خود آرزوهای کوچک و بزرگی در ذهن دارد که یکی از آنها داشتن یک کارخانه پلاستیکسازی است. ناصر که بهطور اتفاقی سر از مبارزات درمیآورد در اولین مأموریت خود از همهجا بیخبر، واسطه رساندن اعلامیههایی میشود که مش ابراهیم، خادم مسجد به او داده بود تا به پدرش برساند و این شروع ماجرای هیجانانگیز ناصر و نقش او در صحنۀ مبارزات است. «بدون ریش و سبیل مرد شدم» در 44 صفحه و متناسب با فضای ذهنی نوجوانان، به یاری تصویرگری جذاب آقای «محمد باراندوست» فضای مبارزاتی پیش از انقلاب، جوانمردیها و از خودگذشتگیهای نوجوانان و جوانان آن زمان را به تصویر میکشد و ارتباطی دوستانه و لطیف با مخاطبان خود ایجاد میکند.