امام «اباصلت» که یار و دوست صمیمی امام رضا(ع) بود را خواسته بودند که موضوع مهمی را بگوید. «اباصلت» در طول راه دل توی دلش نبود. نمیدانست چه اتفاقی افتاده بود که باید خیلی زود به دیدن امام میرفت. امام تنها بود. «اباصلت» همیشه نگران امام و تنهایی ایشان بود. امام برخلاف میلشان از مدینه به خراسان آمده بودند. اباصلت میدانست امام هرگز آسایش و آرامش نداشتند. اما چه موضوعی قرار بود دوست صمیمی امام رضا(ع) بشنود!؟ کتاب «هفت پله رو به پایین» با محوریتِ زندگی امام رضا(ع) پیشنهادی جذاب و منحصربهفرد برای ما نوجوانان است. بسیاری از پرسشهای ما در رابطه با امام رضای مهربان در این کتاب جواب داده خواهد شد... .