«دختری که پروانه شد» از «زیتون» برایمان میگوید؛ دختر کوچکی که همعصر حضرت زهرا(س) زندگی میکرده. قصۀ این کتاب، مربوط به دورهای هست که مردم شهر مکه بتپرست بودن و دخترهای بیگناه رو زندهبهگور میکردند؛ یعنی همون دوره جاهلیت. پدر «زیتون» هم در حال زندهبهگور کردن دخترش بوده که یه آقایی او نو میبینه و زیتون رو از پدرش میخره! پس زیتون جزو دخترانی هست که از زندهبهگور شدن نجات پیدا کرده، اما حالا کنیز همون مردی شده که او را نجات داده! اما «زیتون» قصۀ کتاب، سخت پیگیر نشونهای از بستگان خود و مادر عزیزش میشه و توی این مسیر با دختر پیامبر یعنی حضرت زهرا(س) آشنا میشه و این آشنایی مقدمه اتفاقات خوبی توی زندگی زیتون و رسیدن به آرزوهاش میشه. اگر میخواهیم به سمت خانۀ پیغمبر و دختر عزیزش حضرت زهرا(س) برویم و ماجراهایی از ایشان را بخوانیم، حتماً سراغ این کتاب هم بریم.