قراره توی این کتاب همراه سلمان بشیم؛ پدر سلمان آلمانی بوده که از ایران و یک خانوادۀ جنوبی «زن» گرفته بود. اما «سلمان» که الآن پدر و مادرش رو از دست داده، از خانوادۀ مادرش هم در جنوب کسی رو نمیشناسه که پیشش بره چراکه توی جنگ کل خانوادۀ مادریش از دست رفتند. «سلمان» مدتهاست توی باغ یه آدم باحال و معنوی به اسم «اویس» کار میکنه و از اویس خیلی چیزهای بهدردبخور یاد گرفته؛ اما دیگه داره یواشیواش خودشو آماده میکنه که بره آلمان، چراکه عموی آلمانیش سرپرستیشو بهعهده گرفته؛ بالأخره سلمان آلمان میره و شرایطی براش به وجود میاد که بین دو گروه با گرایش افکار داعشی و طرفداران کاریکاتوریست اهانت کننده به پیامبر قرار میگیره. اما چیزهایی که سلمان از اویس یاد گرفته بود اینجا به کمکش میاد و تلاش میکنه تا «پیامبری» رو که اویس بهش معرفی کرده بود رو به همه معرفی کنه. به خاطر همین هم توی آلمان تئاتری رو اجرا میکنه که پیامبر اسلام (ص) رو به بهترین شکل معرفی کنه اما اجرای این نمایش باعث دشمنی داعشیها با سلمان میشه... . تلاش داعشیهای آلمانی برای انتقام از سلمان و ماجراهایی که اتفاق میفته ارزش خوندن این کتاب رو چند برابر میکنه... . کتاب «صلیب سلمان» داستانی هست که مطمئناً مفهوم و معنای خاصتری از خانواده و پیامبر(ص) رو برای ما به تصویر میکشونه.