مینا 16سالشه و قراره اتفاقات و ماجراهای زیادی رو توی این داستان به ما نشون بده که تهش به یک تغییر و تحول جالبناک میرسه! مینا با پدر و مادربزرگ و نامادریش زندگی میکنه و ساکن یکی محلههای پایینشهر اصفهانه. تفریح و خوشی مینا توی پارتیهایی که میره و مشروبهایی که میخوره خلاصه میشه؛ و تا جایی که ممکنه هم دوست داره مثل آدمای پولدار زندگی کنه اما چه کنه که پولدارم نیست و تنها درآمدش از همون مغازۀ عطر فروشی هست که توش کار میکنه! اما بو بردن از یه موضوعی باعث میشه مینا برای رسیدن به آرزوی پولدار شدنش دست به یه کار خطرناک بزنه! اون فهمیده که توی مغازۀ عطر فروشی صاحبکارش علاوه بر عطر مواد مخدر هم رد و بدل میکنه؛ پس بیکار نمیشینه هروئینهایی که توی مغازه هست رو میدزده تا بره بفروشه و یه شبه بهاندازۀ چند سال پولدار بشه! اما این حرکت مینا تازه اول ماجراهایی میشه که خیلی به جاهای حساس و باریکی میره که کشیده بشه و باید توی کتاب بخونیم و پیگیرش باشیم؛ از فرار کردن مینا از دست قاچاقچیها و تا یه سری اتفاقات غیرقابل پیشبینی دیگه.