کتاب «به نام مادر» از سرگذشت خلبان شهیدی می‌گوید که جزو مجریان کودتای نقاب بود! کودتایی که در آن قرار بود تهران را برای سوءقصد به جان امام خمینی(ره) بمباران کنند! و تعداد بالایی از خلبان‌ها نیز درگیر این کودتا بودند. «ابوالفضل مهدیار» به خاطر حادثه‌ای از این کودتا جا ‌می‌ماند اما چون اسم او در بین کودتاچیان بوده و قصد شرکت در کودتا را داشته، محکوم به اعدام می‌شود. «ابوالفضل» در دادگاه کودتاچیان به قاضی می‌گوید من دفاعی از خودم ندارم و مقصر هستم پس مرا اعدام کنید اما فقط مرا به‌راحتی اعدام نکنید بلکه طوری اعدام کنید که من سختی زیادی متحمل شوم و تکه‌تکه شوم...! با این حرف‌ها قاضی پروندۀ کودتاچیان منقلب می‌شود و پرونده را خدمت امام خمینی(ره) می‌برد و امام(ره) می‌گویند، نه‌تنها او را عفو کنید بلکه مجدد او را به ارتش برگردانید و به او هواپیما هم بدهید...! «ابوالفضل مهدیار» بعد از این اتفاق «حرّ» نیروی هوایی نام می‌گیرد و به طرز عجیبی شخصیت او تغییر می‌کند به‌طوری‌که شجاعت‌های عجیبی علیه دشمنان کشورمان در جنگ تحمیلی انجام می‌دهد. اما بهانۀ نام‌گذاری کتاب با عنوان «به نام مادر»: در ایامی که پرونده شهید در دادگاه بررسی می‌شده، همسر شهید که خواب حضرت زهرا(س) را دیده بود، پیش قاضی می‌رود و می‌گوید: دیشب حضرت زهرا (س) به خواب من آمد و گفت من همسر تو را بخشیدم؛ قاضی حرف او را باور نمی‌کند و می‌گوید همسر شما قصد کودتا و سوءقصد به جان امام(ره) را داشته چطور باید او را ببخشیم؛ همسر وی در پاسخ می‌گوید: باور نکنید اما این انگشتر عقیق و دعای حضرت زهرا (س) را بگذارید در دادگاه نزد او باشد... . همین توجه و لطف حضرت زهرا(س) سبب می‌شود، عنوان «به نام مادر» عنوان کتاب این شهید بزرگوار قرار گیرد.