داستان از سال 2039 از استرالیا شروع میشه؛ «متیو» یه نوجوون ایرانیه که خاطرات زندگیش رو تا نهسالگی یادش نمیاد و فراموش کرده! «متیو» که با پدرخواندهاش، دکتر داتان و پسر دکتر توی استرالیا زندگی میکنه براش اتفاقاتی میفته که یه سرنخهایی از سرگذشتش معلوم میکنه؛ «عابس» و «مجتبی» هستند که با پیدا شدنشون توی زندگی «متیو» باعث میشن زندگی اون کلاً تغییر کنه! متیو از استرالیا به سمت ایران کشیده میشه اما حالا توی ایران اون با یه راز بزرگ مواجه میشه؛ رازی که قدرتی داره و میتونه آیندۀ «متیو» و حتی دنیا رو کلی تحت تأثیر قرار بده. اما سؤال اصلی در مورد این راز بزرگ، فقط نیست بلکه دربارۀ خود «متیو» هست؛ آیا اون اصلاً علاقهای به نجات جهان داره؟ نکنه دنبال سوءاستفاده از این راز باشه؟!