تا حالا شده از نگاه یه پسر که اسماً دوازده سالهش هشت اما رسماً با توجه به قد و هیکل و فهمش چهارده، پونزده ساله نشون میده! برید اتفاقات 1400 سال قبل رو ببینید؟! یعنی برید زمان امام علی(ع) و اتفاقاتی که توی شهر کوفۀ اون روز میگذشته و حتی یکی از جنگها رو از زبون و نگاه همین نوجوونی که گفتیم ببینید و بشنوین؟!... داستان این کتاب همین کار رو انجام میده... . قراره با میثم و خونوادهش همراه بشیم و بریم توی شهر کوفۀ کشور عراق. میثم داره، هم سواد یاد میگیره و هم دوست داره خوشخط باشه برای همین به کوفه که میرسه میره شاگردی یکی از دوستای امام علی(ع) رو میکنه که ازش «خط» یاد بگیره. توی شهر کوفه اتفاقات خندهدار و البته هیجانانگیز و گاهی حتی خطرناک برای میثم قراره اتفاق بیفته... . میثم حتی از پسر مالک اشتر فرماندۀ شجاع و قوی امام علی(ع) فوتوفن شمشیرزنی و مبارزه رو یاد میگیره. میثم حتی مخفیانه با لشکر امام علی(ع) همراه میشه که میخواستن برای جنگ برن بیرون از شهر! و باحالترش این میشه که بدونیم حتی میثم و دوستش توی جنگ هم یه جایی اثرگذار میشن و توی یه صحنه از جنگ، جون یکی از نیروهای امام علی(ع) رو نجات میدن؛ خلاصه اینکه قراره کلی از حال و هوای زمان امام علی(ع) توی این کتاب با خبر بشیم، اونم با یه داستان ویژه و خوندنی و باحاااال