«خانۀ مرموز مادربزرگ» دیگه خیلی تابلو هست! از اسمش همینجور داره بوی معما و ماجراجویی و وحشت میاد! توی این کتاب قراره با دو تا خواهرِ دوقلو همراه بشیم به اسم «دیبا و دینا». این دو تا آبجیِ داستان، قراره تابستونشون رو اجباراً توی یه خونۀ قدیمی و مرموز بگذرونند! «دیبا و دینا» به محض ورود به اون خونه میفهمن با یه خونۀ معمولی سروکار ندارن، چون توی اون خونه همهش با معماهایی مواجه میشن که بعد از حل کردن هر کدوم از اونها هم جایزهای نصیبشون میشه و تشویق هم میشن!! اما نمیدونند که این معماها رو کی طرح کرده یا کی هست که تشویقشون میکنه و ...! جالبتر و عجیب غریبترش اینجاست که اونها متوجه میشن همۀ این داستانهایی هم که توی اون خونه، براشون پیش اومده کار مادربزرگشون هست! مادربزرگی که از دنیا رفته و اصلاً زنده نیست!! با این تفاسیر یعنی یه مرده داره این دو تا خواهر رو بازی میده؟! یا این دخترها با دنیای ارواح ارتباط دارند؟ یا مادربزرگشون رو فقط توی خواب و رؤیا میبینند؟ به جواب همۀ این سؤالها توی کتاب «خانۀ مرموز مادربزرگ» میشه برسیم؛ بخونید و حالشو ببرین