«پروژهٔ پدری» روایت پدری کردن است از زبان خود پدرها؛ از روزهایی که پسر کوچکی بودهاند و خیال پدری را در سر میپروراندهاند؛ از روزهای بلوغ و درس و کتاب و دانشگاه و سربازی؛ از روزهای اولین عشق و ازدواج و بالأخره پدری و رابطۀ پدر و فرزندی. نویسندگان این کتاب پدران جوانیاند که در کنار دغدغۀ معیشت و اقتصاد خانواده، نگران رابطهاند؛ رابطه با همسر، رابطه با فرزند و احتمالِ تزلزل نقش اجتماعیشان پس از پدر شدن. نویسندگان پروژهٔ پدری هرکدام از منظری به پدریشان نگاه کردهاند و از آن نوشتهاند؛ از ترسها، از فقدانها، از بیماریها؛ بیترس از ترسهایشان نوشتهاند، بی نگرانی از قضاوتِ دیگران. پدری که میفهمد خودش و همسرش نابارورند؛ پدری که برای اولین بار با قصۀ سقطجنین روبهرو میشود؛ پدری که کودک اوتیستیک (اختلال درخودماندگی) دارد؛ پدری که ناگهان پس از تولد نوزادش میفهمد، کودکش «سندروم داون» است؛ پدری که میفهمد مقصر احتمالیِ خوابهای آشفتهٔ کودکش است؛ پدری که میترسد، پس از تولد نوزادش رابطهاش با همسرش کمرنگ شود و به کودکِ هنوز نیامده کمی حسادت میکند؛ پدری که نگران اجارهٔ سر ماهِ خانه است و نگرانیاش را پشت دقیقههای کتابخوانی با کودکش پنهان میکند؛ اینها پدران کتاب پروژهٔ پدریاند. اما حرف همۀ پدرها این است که جایگاه پدر بودن را با همۀ فراز و نشیبهایش با هیچچیزی در دنیا عوض نمیکنند.