در این کتاب طی گردشی دونفره با مینو و پدربزرگش در باغ همراه میشویم و در خلال روایت این گردش به سؤالات اساسی کودکان درباره خداوند که از زبان مینو بیان میشود پاسخ میدهیم. تصویرگری زیبای کتاب، شیوه بیان جذاب و کودکانه و رابطه صمیمانه مینا و پدربزرگش که در کتاب روایت میشود همه باهم فضایی جذاب را ایجاد میکنند که مخاطب کودک این اثر را تا آخر با خود همراه میکند تا پاسخ سؤالهایی را که شاید برای خودش هم ایجاد شود را بیابد. در کتاب «قلب سفید پدربزرگ» روایت میشود که سؤالهای مهمی در ذهن مینا دربارۀ خداشناسی و خداباوری شکل گرفته اما مهمترین این سؤالها رنگ خداست. دخترک این کتاب با خود میاندیشد که خدا بهراستی چه رنگی است؟!