قراره توی این رمان داستان روزبه و سام رو ببینیم که دو تا برادر ایرانی هستند و از ایران همراه پدرشون شدند تا برای تجارت به عربستان بیان؛ اما این پدر و پسرهاش متأسفانه نزدیکی‌های شهر مدینه دزدها و غارتگرها اموالشون رو می‌دزدند و پدر رو هم به‌خاطر مقاومت از بین میبرن و به قتل میرسونن! «روزبه و سام» که حالا توی چنگ این دزدها هستن و قراره ازشون به‌عنوان برده استفاده بشه نقشه میکشن که نصف شب فرار کنند و همین کار هم می‌کنند اما اون دزدها پیداشون میکنن و  هر کدوم از پسرها رو به دو نفر متفاوت به‌عنوان برده و خدمتکار می‌فروشند! غم و ناراحتی و دل‌تنگی این دو برادر از همون لحظه‌ای که از هم جداشون کردند شروع شد و هر برادر دنبال نشونه‌ای از برادر دیگه هست شاید که دوباره بتونن همدیگه رو پیدا کنن و به هم برسن... . برادر بزرگ‌تر یعنی روزبه بعد از یه مدت دوباره از دست صاحبش فرار میکنه و ماجراهای جدیدی براش اتفاق میفته؛ اما اینکه بالأخره ماجرای این برادرها به کجا می‌کشه و چه اتفاقات و ماجراهای دیگه‌ای براشون اتفاق میفته رو دیگه باید بریم سراغ خود کتاب و بخونیم و ببینیم که اصلاً ربط این دو نفر به امام علی(ع) چیه و کجا قراره ما رو به امیرالمؤمنین(ع) وصل کنند... .