«کفشی که لانۀ خانم مرغه شد» از زبان حیوانات با کودکان حرف میزند. کتاب، داستان یک مرغ را تعریف میکند که بااینکه در آستانۀ به دنیا آوردن جوجۀ خود است اما هنوز هیچ خانۀ مناسبی برای فرزند آیندهاش ندارد! همه حیوانات درجایی که باهم زندگی میکنند خانهدارند اما خانم مرغ، خانهای ندارد و در حال فکر کردن و جستجو برای پیدا کردن خانۀ مناسب و مطمئن برای خود و فرزند آیندهاش است. خانم مرغ بهجاهایی که حیوانات دیگر زندگی میکنند، سر میزند و میبیند که هرکدام خانهای دارند اما او نمیتواند در خانۀ آنها که بعضاً اصلاً به درد خانم مرغ هم نمیخورد، زندگی کند تا بالأخره خانم مرغ، کفشی را پیدا میکند و بااینکه کفش هم کهنه است؛ اما او آن را تمیز و مرتب میکند و بهعنوان خانۀ خود انتخاب میکند. کفش هم چون تنها و کهنه است از خانم مرغ استقبال میکند و خوشحال هم میشود. داستان «کفشی که لانۀ خانم مرغه شد» علاوه بر تشویق کودکان به تلاش برای فراگرفتن مهارتهای حل مسئله، به آنها یاد میدهد، چشم به اموال دیگران نداشته باشند و اینکه حداقل بهاندازه نیاز حقیقی خودشان قدم بردارند و کوشش کنند؛ و هم اینکه استفاده حداکثری و مطلوب از امکانات موجود داشته باشیم.