سؤالاتی که میبایست قبل از ازدواج بتوانیم پاسخ دهیم: ما باید ازدواج کنیم؟ چرا؟ آیا ازدواج ما را به تکامل نزدیک میکند؟ آیا یکی از مهمترین اهداف زندگی ازدواج است؟ بدون ازدواج میتوان خوشبخت بود؟ آیا همسرم من را درمان میکند و به قول سقراط من نیمۀ گمشده دارم؟ آیا من در زندگی مأموریتی دارم؟ واقعاً تنها از مسیر ازدواج رسیدن به اهدافم امکانپذیر میشود؟ چگونه نیمۀ گمشدۀ خودم را پیدا کنم؟ ازدواج از همان روز اول آفرینش جهان هستی جزو قوانین آفرینش بود. آدم و حوا اگر باهم ازدواج نمیکردند الآن انسانی روی زمین وجود نداشت. قانون زوجیت نهتنها برای انسان بلکه برای همه موجودات جهان از گیاهان و جانوران گرفته تا مولکولها و اتمها وجود دارد: مثبت و منفی؛ شب و روز؛ سفید و سیاه؛ زشت و زیبا؛ کوتاه و بلند. انسان برای اینکه به خوشبختی حقیقی برسد باید خودش را با قوانین هستی هماهنگ کند. وقتی زن و مرد در کنار هم قرار میگیرند حرکت، انگیزه، شوق، هدف، ارزش و تکامل شکل میگیرد. آیا یک کارخانه تولید کفش برای فروش، کفش لنگه تولید میکند؟ قطعاً خیر؛ پس وقتی یک کارخانه، کفش لنگه تولید نمیکند، چگونه خداوند، انسان لنگه تولید میکند؟! این محال است. این کتاب سعی دارد به ما بشناساند که چگونه نیمه گمشده خود را با بهکارگیری از یک روش علمی بیابیم تا بتوانیم به هدف خلقت یعنی خوشبختی و تکامل دست یابیم. در این کتاب ما میتوانیم از طریق آزمونهای متفاوت و روشهایی از جمله زبان بدن، مزاجها، شناسایی شخصیت و آسیبهای روانی، همسانی زوجین را شناخته و یک تصمیم درست و دقیق برای مهمترین بخش زندگی یعنی انتخاب همسر بگیریم تا خوشبخت شویم.