داستانهای کتاب «دیدهبانها ایستاده میخندند» قرار است از یک طنز واقعی برایمان حرف بزنند. طنزی که در زمان جنگ در بین رزمندهها وجود داشته و در این کتاب از زبان سهنفری که وظیفۀ دیدهبانی را در جبههها داشتهاند برای ما به تصویر کشیده میشود. این سه نفر در همه اتفاقات با نمکی که در این داستانها رخ میدهد، بهنوعی دخالت داشتهاند. «آچمز»، «قند بلژیکی»، «آن روز شد روز اغلب»، «تعمیرگاه تانک»، «تا باشد از این خندهها باشد»، «توپ توی زمین دیدهبانی» و «عجب انسانهایی داشت جنگ ما» از جمله عناوین داستانهایی هستند که قرار است در این کتاب آنها را بخوانیم.