جنس کتاب «آفرت» هم عاشقانه است و هم تاریخی. داستان زندگی دختری کُرد به اسم «فرنگیس» را برایمان به تصویر میکشد که در خانۀ مردم کار میکند و خرج زندگیاش را از این راه در میآورد. این رمان در سال 1396 برنده جایزه قلم زرین شده است. فرنگیسِ بیستساله، از یکی از روستاهای کرمانشاه برای کمک به خانوادهاش به شهر آمده و در خانۀ سرهنگی خدمتکار شده است. رفتار خانمِ خانه با او چندان خوب نیست و پسر همسایۀ سرهنگ هم به دلیل زیبایی فرنگیس، مدام مزاحم او میشود! فرنگیس امیدی برای ازدواج ندارد زیرا در روستای آنها مردها دوست ندارند با دختری ازدواج کنند که زندگیاش را با کلفتی خانم و آقاهای شهری گذرانده و هزار جور قِر و پُز یاد گرفته! هرچند خود فرنگیس هم به خاطر چند کلاس سوادی که دارد دیگر علاقهای به ازدواج با مردهای روستا ندارد. اما شیلا دختر سرهنگ که کموبیش متوجه مزاحمتهای شهرام برای فرنگیس شده است، این موضوع را به پدرش میگوید و یک روز در غیاب خانم خانه، سرهنگ با فرنگیس روبهرو میشود و به او اطمینان میدهد که دیگر کسی مزاحمش نخواهد شد؛ اما این دیدار برای سرهنگ مثل گفتگوهای همیشگی یک آقا با خدمتکار خانه نیست. این بار خود سرهنگ به فرنگیس طمع کرده و در سر نقشههایی دارد...! اما ادامۀ این داستان پیچیده و ماجرای «فرنگیس» که عاشقانههایی لطیف و رویدادهایی تاریخی را برایمان مهیا کرده را باید در رمان «آفرت» دنبال کنیم.