«الیور» قهرمان و پسربچۀ یتیمی است که بعد از فروخته شدن از طرف یتیم‌خانه به پیرمرد تابوت‌ساز، تصمیم می‌گیرد از شهر فرار کند و به لندن برود. او در راه با پسر دزدی آشنا می‌شود که برای «فاگین» کار می‌کند. او یک پیرمرد یهودی است که بچه‌های یتیم خیابانی را برای جیب‌بری و دزدی تعلیم می‌دهد. الیور درنهایت در یکی از دزدی‌های خیابانی کاملا بی‌گناه دستگیر می‌شود. اما شاکی او مردی مهربان و عاقلی به نام آقای «براون‌لا»  است. او الیور را به‌عنوان فرزندش به خانه می‌برد و تصمیم می‌گیرد از او نگه‌داری کند. اما الیور در خانه به‌سیله‌ی دزدان ربوده می‌شود و برای یک سرقت بزرگ به کار گرفته می‌شود! سر دستۀ این دزدان شخص بدجنسی به نام «بیل سایکس» است. الیور در ماجرای این سرقت تیر می‌خورد، اما توسط صاحب‌خانه‌ای که او و هم‌دستانش قصد دزدی از آن‌جا را داشتند، مراقبت و نگه‌داری می‌شود. اما این پایان داستان‌های الیور نیست و بعد از پیدا شدن سر و کله‌ی مردی که ادعا می‌کند برادر او است، داستان تویست وارد مرحله‌ی دیگری می‌شود... . خواندن رمانی که تا کنون ده‌ها فیلم و سریال از روی آن در سطح جهان ساخته شده قطعاً لذت بخش است و نباید از دستش داد!