چهارپاره از جمله قالبهای نوپدید در شعر فارسی است. بهگفتۀ بسیاری از صاحبنظران، این قالب، پس از مشروطه، در ایران رواج یافت و بیشتر برای بیان مضامین احساسی و روایتهای رمانتیک مناسب است. اما در این میان، برخی دیگر از صاحبنظران قالب چهارپاره را بهسبب تکرار قافیه در مصرعهای زوج، شکل دیگری از قالب مثنوی میدانند و آن را نوعی مثنوی با ابیات بلند معرفی میکنند. اگر به ظرفیتهای این قالب برای منظومهسرایی توجه کنیم، به قرابت آن با مثنوی، بیشتر پی میبریم. ازاینرو، برای آخرین پیشنهاد مطالعاتی در بستۀ مثنوی، بهتر دیدیم به یکی از منظومههای بلند و خواندنی سالهای اخیر در قالب چهارپاره اشاره کنیم. این منظومۀ بلند دستخون نام دارد. دستخون، تازهترین اثر علیمحمد مؤدب، داستانی بلند از شادیها و بغضهاست. این کتاب، منظومهای بلند و یکپارچه است که در قالب چهارپاره سروده شده است و از کتابهای ویژه در حوزۀ شعر انقلاب محسوب میشود. شاعر در این منظومه، پابهپای مخاطب کتاب، بزرگ میشود و با زبانی پخته و مضامینی عالی، تاریخ وقایعی را روایت میکند که در حوالی دوران کودکیِ شاعر به وقوع پیوستهاند. دستخون مجموعهای است که هر لحظهاش، پنجرهای به روی مخاطب میگشاید: پنجرهای از اخلاق، دین، اهلبیتD، اجتماعیات، سیاست، تاریخ اسلام و... . در منظومۀ نسبتاً بلند دستخون، راوی اولشخصی است که خاطرات خودش را میکاود و در تعقیب این رخدادها، سیر فکری و فرهنگی مردم روزگارش را نیز مرور میکند. ساختار روایت در این کتاب، خطی است و راوی، بهعنوان ناظری درگیر، زندگی خود را مرور میکند. نام این کتاب هم حکایت جالبی دارد. کلمۀ دستخون نام مرحلهای از قمار است که فرد همۀ دارُوندار خویش را میبازد و چیز دیگری جز خون برای قمار ندارد و ناچار است بر سر جان خود بازی کند. او در این مرحله، به این امید به میدان میآید و دست به قمار میزند که شاید پیروز میدان باشد. شاید «با جان به میدان زدن» تصویر و ترکیب شاعرانهای از این مرحله از قمار باشد. بهگفتۀ شاعر این مجموعه، انقلاب اسلامی دستخون مستضعفان جهان است. منظومۀ دستخون در زمستان۱۳۹۴ و بههمت انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است.