در سالهای پیش از انقلاب اسلامی که شعر نو و نیمایی رواج گرفت و قالبهای جدیدتری همچون سپید و طرح سر بر آورد، لحظهبهلحظه، موجها و جریانهای ادبی نوپدیدی شکل میگرفت. ازاینرو، بسیاری از منتقدان بر این نظر پای میفشردند که دیگر، دورۀ قالبهای سنتی و صورتهای پیشین شعر فارسی سرآمده است و انسان امروزی برای بیان دردها و مسئلههای خویش بهشکل شعر، صرفاً نیازمند قالبهای آزاد است. آنان، بهصراحت، پایان دورۀ قالبهایی مثل مثنوی و غزل را اعلام میکردند و سرودن شعر در این قالبها را کاری مرتجعانه و آخرین نفسهای جریانی محتضر میخواندند. اما شاعران انقلاب اسلامی نهتنها در همۀ قالبها و صورتهای ادبیِ پیش روی خود، آثاری بهیادماندنی و تأثیرگذار خلق کردند، بلکه توانستند بسیاری از قالبهای فراموششدۀ پیشین را هم احیا کنند. آنها با این کار ثابت کردند که در صورت بهرهمندی از ذوق و خلاقیت ادبی لازم، میتوان سخن نو و حرف زمانه را در هر شکل و قالبی بیان کرد. آنها، برخلاف بسیاری از سنتگرایان، از سرودن در قالبهایی همچون سپید و نیمایی پروا نداشتند و برخلاف تجددگرایان، محدودیتهای قالبهایی مانند مثنوی و غزل را مانعی بر سر راه ذوق و اندیشۀ خویش نمیدیدند. بیگمان، یکی از شاعران تأثیرگذار انقلاب که چنین رویکردی داشت، دکتر علی موسوی گرمارودی بود. او در ابتدا، با مجموعههای ماندگاری همچون سایه، در سایهسار نخل ولایت، سرود رگبار و خط خون نشان داد میتوان دغدغهها و حرفهای مهم انقلابی را در قالبهایی مانند سپید و نیمایی هم بیان کرد. او، پس از انتشار آن مجموعهها، شعرهایی در قالب غزل و قصیده و مثنوی منتشر کرد و نشان داد شاعر، در صورت داشتن سخن نو و نگاه تازه میتواند از هر صورت و شکلی، برای بیان، بهره جوید. تا محراب آن دو ابرو یکی از همین آثار است. این کتاب که مجموعۀ مثنویهای استاد گرمارودی است، در کنار چند جلد دیگر، بههمت انتشارات سورۀ مهر به چاپ رسیده است. این اثر، فصلی از تجربیات جدید شاعری متعهد و بزرگ و در ادامۀ روند حیات ادبی اوست و مضمون شعرهایش وطن، مذهب، عرفان و مناسبتهاست. این اثر، بهجز مثنوی، شامل چند رباعی و ترکیببند نیز هست. پارهای از عنوانهای این سرودهها عبارتاند از: «فردوسی»، «یاد یاران»، «تو بازآ»، «ساقی حق»، «دخت علی را نتوان دست بست»، «خدا تنها خدا داند علی کیست»، «در سوگ خواهرم»، «شهریار»، «روح مجنون روسفید از عشق ماست»، «سرود کارآفرینان»، «شب شراب»، «شب خون» و «چاه و علی».