نویسنده در این داستان، زندگی خانواده و اجداد خود را به تصویر میکشد. پیام این داستان، وضعیت نابسامان آمریکاییان آفریقاییتبار و بیان رنجها و کاستیهای زندگی آنها در دوران بردهداری و پس از آن است. هیلی به شناساندن مفاهیم تبعیض نژادی، بردگی، بیگاری و تحت استثمار دیگران بودن میپردازد و آنها را محکوم میکند. این اثر در واقع مستندی است که به شکل رمان نوشته شده و روایتی واقعگرایانه دارد، داستان با تولد قهرمان اصلی «کونتا کینته» در دهکدۀ مسلمان در «گامبیا» آغاز میشود. او با فرهنگ سنتی رشد میکند و زندگی آرام و بیدغدغهای را همراه خانواده و قبیلهاش میگذراند؛ اما تراژدی از جایی آغاز میشود که بازرگانان برده، او را غافلگیر میکنند و میدزدند. «کونتا» به همراه عدهای دیگر از سیاهپوستان در بدترین وضع با کشتیهای تجارت برده به امریکا برده میشود...! «الکس هیلی» تلاش میکند در کتاب خود یکبار دیگر تاریخ را، اینبار از زبان شکستخوردگان، بنویسد و از سیاهان در برابر داستانهایی که از سرشت کودن و تنبل و کمجنبه آنها وارد تاریخ امریکا شده، دفاع کند. میخواهد نشان دهد که در استقلال امریکا و ثروتمند شدن آن سیاهان همنژادش چه نقش عمدهای داشتند و در نتیجه حق دارند از مواهب امروز امریکا سهم خود را طلب کنند. توصیۀ رهبری: «ربودن و اسیر کردن سیاهان، یکی از ماجراهای گریهآور تاریخ [است] که نظام سلطۀ آمریکا و امثال آن دوست ندارند این داستان احیا بشود، [که یک نمونهاش] همین مسئلهی غلام و کنیز گرفتن مردم آفریقا است؛ کشتیها را از اقیانوس اطلس میآوردند، در سواحل کشورهای غرب آفریقا مثل گامبیا و امثال اینها نگه میداشتند، بعد میرفتند با تفنگ و سلاحهایی که دست مردمِ آن روز از این سلاحها خالی بود، صدها و هزارها پیر و جوان و مرد و زن را میگرفتند، با شرایط بسیار سختی با این کشتیها برای بردگی به آمریکا میبردند. انسان آزاد را که در خانهی خودش زندگی میکرد، در شهر خودش زندگی میکرد، به اسارت میگرفتند؛ آلان سیاهانی که در آمریکا هستند، از نسل آنهایند. چند قرن آمریکاییها این فشار عجیب را آوردند که [در این زمینه] کتابها نوشتهاند که این کتاب «ریشهها» کتاب مغتنمی است برای نشان دادن گوشهای از این فجایع. انسانِ امروز چطور میتواند اینها را فراموش کند؟ با همهی این حرفها هنوز هم در آمریکا بین سیاهوسفید تبعیض هست.» بیانات در دیدار پنجاههزار فرمانده بسیج سراسر کشور 29/08/1392