کتاب «مسافر انارستان»، قصۀ جوانی به نام عبدالنبی است که در خانوادهای دیندار، در یکی از روستاهای دورافتادۀ برازجان بهنام انارستان در استان بوشهر متولد میشود و در تاریخ ۸ مردادماه ۱۳۶۲، در ارتفاعات حمزه کردستان عراق، برای خاموش کردن آتش مسلسل یکی از سنگرهای دشمن نارنجکی برمیدارد و بهطرف سنگر میرود؛ اما میان خاکریز دشمن و نیروهای خودی مورد اصابت گلولههای دشمن قرار میگیرد و به دیدار حق میشتابد. عبدالنبی از کودکی زیر نظر پدربزرگ متدینی به نام حاج هرمز بزرگ میشود و با طبیعت زیبای اطراف روستا خو میگیرد. حاج هرمز و پسرانش همگی به کار گلهداری مشغول هستند. از اینرو، عبدالنبی هم از همان کودکی به کار چوپانی میپردازد و روزگارش در کوه و صحرا میگذرد؛ اما آنچه او را از بقیهی چوپانها متفاوت میکند، قابلیت او در خواندن است. این کتاب بر اساس خاطراتی واقعی و سبک زندگی شهید «عبدالنبی یحیایی» شهیدی که پیکرش ۹سال پس از دفن، سالم مانده بود به روایت خانواده، دوستان و همرزمانش است که بهصورت داستانگونه منتشر شده است.