ماجرای «اسبهای کور» به جمعی ده نفره که از افراد وحشی و بدنام کوفه بهحساب میآیند و بهقصد جنگ با امام حسین(ع) و بهدست آوردن غنائم و گرفتن جایزه به کربلا میآیند، شروع میشود. این ده نفر که بعد از جنگ، نعلهای اسبهایشان را با قیمتی زیاد فروختهاند، در جاهای مختلفی از شهر کوفه و زیر سایۀ ترس زندگی میکنند؛ اما از کار و جنایت خودشان، پشیمان و ناراحت هم نیستند! فصل اول رمان از بیمحلی ابنزیاد به آنها شروع میشود. آنجا که این ده نفر به طمع جایزه بهپیش عبیداللهبنزیاد میروند اما دستخالی برمیگردند. راوی این رمان «اُسَید بن مالک حَضرَمی» است که همراه آن نُه نفر جنایتکار دیگر در صحنههای مختلف کتاب حضور دارد و گوشههایی از واقعۀ بزرگ کربلا را به روایت و نگاه خودشان برای ما میگویند