«باروت خیس» یک رمان پرهیجان و امنیتی است؛ یک داستان بلند ایرانی در مورد داعش و جنایتهای آنها و همچنین مدافعان حرم و حوادث پیشآمده در کشور عراق و ماجرای شهادت حاجقاسم عزیز است. یک خبرنگار قرار است برای رسیدن به هدف بزرگ خود و همپیمانانش، همهجا را زیر و رو کند. سینهاش انبار باروت است اما جز برای سرکوب احساس تربیت نشده! حالا او تمام آسیای غربی را جستجو کرده تا در عراق به آرزویش برسد...! دختری که آموزشهایی سخت و طاقتفرسا را در پایگاههای نامقدس سرزمین مقدس، گذرانده تا بدل به اسلحهای شود برای شکار «فرمانده»... . «فادیه» فقط چند بند انگشت تا نشستن مدال افتخار عبری بر سینهاش فاصله دارد اما ناگهان اتفاقات دیگری رقم میخورد. برای دنبال کردن این داستان پرکشش و پ حادثه خواندن «باروت خیس» را از دست ندهیم...!