این رمان قرار است از زندگی یک جوان کرد ایرانی به اسم «سیروان» برایمان بگوید که سالها در آلمان زندگی کرده است. «سیروان» که یک فیلمساز است، بهطور اتفاقی در مسیر شغلی خود با بحرانی مواجه میشود که همۀ زندگی او را تحت تأثیر قرار میدهد. او در یک در مهمانی با زنی به اسم «لیلی» آشنا میشود. لیلی که آوازۀ سیروان و مهارتش در فیلمسازی به گوشش خورده، پس از دعوت او به منزلش از او میخواهد که برای اجلاسی که در مورد تزش دارد، فیلمی مربوط به آن را بسازد. فیلم مطالبهشده دربارۀ تجمعات و درگیریهای گروههای نئونازی است. سیروان اما فرصت فکر کردن به این فیلم را هم پیدا نمیکند و اصلاً قبل از شروع همکاری «لیلی» به قتل میرسد و پای سیروان به ماجرایی باز میشود که نقش چندانی در آن نداشته و همچنین شناختی از آن ندارد. افراد مختلفی با ظاهر عادی که قصد همکاری با او دارند وارد زندگی سیروان میشوند؛ اما بعدها معلوم میشود همۀ این آدمها عناصری از سازمانهای اطلاعاتی بیگانه هستند که قصد دارند از موقعیت این جوان ایرانیالاصل بیخبر برای پیشبرد اهداف و نقشههای اطلاعاتی و عملیاتی خود بهره ببرند. آنها اغلب به سیروان پیشنهاد کار با موقعیتهای عالی میدهند که برای یک جوان همیشه وسوسهکننده است. با همین روش، سیروان بدون اینکه از نیت و اهداف عوامل اطلاعاتی و عملیاتی بیگانه باخبر باشد بهنوعی در دام آنها میافتد و مسیر زندگیاش بهکلی تغییر میکند؛ سیروان با هدایت سرویسهای اطلاعاتی بیگانه که ناخواسته در دام آنها افتاده به کشورها و شهرهای مختلف اعزام میشود و در عملیاتهای مختلف شرکت میکند بدون اینکه هدف شخصی او چنین کارهای پیچیده و خطرناکی باشد. سیروان پس از این بحران در تعقیب و گریز گروههای مختلف قرار میگیرد و همین عوامل منجر به ارتباط او با داعش میشود. این رمان ترسیمی زیبا بهویژه دربارۀ جوانان و هموطنانی است که برای امور مختلف به خارج از کشور میروند و ممکن است بر اثر بیاطلاعی در دام سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی دشمن بیفتند و ناخواسته به تحقق اهداف دشمن کمک کنند.