خود نویسنده که اکثر علاقهمندان با طنازیهای خاص او آشنا هستند در مقدمۀ کتاب اینجور میگوید: «در طول تاریخ بشری، بودهاند و هستند کسانی که بلانسبت شما فقط زر میزنند! انگار از ازل، چانهشان «زِربافت» است. اینان برداشت نادرستی دارند از این حرف قشنگ «کلیم کاشانی» که گفت: «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم». فلذاست که تا زر نزنند، آرام نمیگیرند، حتی زِر مفت!!! ... چقدر در تاریخ ادبیات ما اهل حکمت و معرفت، به نظم و به نثر، خودشان را جِر دادند که بگویند: ایّها النّاس، زر زدن کار خوبی نیست و اگر حرف نزنید، نمیگویند لال هستید؛ اما مگر افاقه کرد؟ به خرج خیلیها نرفت که نرفت. در نتیجه هنوز دارند زر میزنند...!!!» و در نتیجه خود نویسنده تصریح میکند که خود او نیز در این کتاب کلی زر زده تا ثابت کند زر زدن کار خوبی نیست آنهم وقتیکه زر «مفت» هم باشد. بنابراین حالا که کلی «زر» در این کتاب بهصورت «مفت» در اختیار من و شما قرار گرفته پس قاعدتاً نباید به این راحتی از دستش بدهیم! رفتن سراغ این کتاب، همانا و غرق شدن در دنیای «زرهای» پیرامونمان که افسوس خیلی تا حالا به آنها توجه نکردهایم، همان!