این دو کتاب با زبان تصویر و طنز خودشان قرار است برای نوجوان تا بزرگسالمان از دو تیم پرطرفدار پایتخت صحبت کنند. همین اول کار با شیرجه وسط هر دو کتاب برویم و از زبان خودشان بشناسیمشان بهتر است تا اینکه بیشتر بلبلزبانی ما را گوش کنید!!! کتاب «آبیته»: «واقعاً مگر داریم کسی توی ایران زندگی کرده باشد و حداقل یکبار در عمرش بهش حالی نکرده باشند: «ببین داداش! آسمونی که توش نفس میکشی آبیه!» و باز یکی دیگر پیدایش نشده باشد و توی چشمهایش زل نزده باشد و نگفته باشد: «ببین داداش! خون توی بدنت قرمزه!» یعنی اگر کسی باشد که بگوید: «من چنین چیزی نشنیدهام.» شک نکنید که خودش مدام یکی از این دو جمله را به بقیه میگوید. و صد البته وای به آن لحظهای که جوانی، خامی کند و یکی از رنگها را بگوید. تازه آنوقت است که بمب منفجر میشود. بعضیها حالشان گرفته میشود و شاید دو تا لیچار هم بار آن از همهجا بیخبر میکنند و بعضیها هم احتمالاً او را ماچکُش میکنند!» کتاب «قرمزته»: «یک موقعی بود که بزرگتـرهـا بچههای قـدیمی را سرکار میگذاشتند و برای سرگرمی از آن بیچارههای از همهجا بیخبر و ساده میپرسیدند: بابات را بیشتر دوست داری یا مامانت را؟ آن طفلک هم کلهاش عینهو توپ پینگپُنگ بین مهمانها میرفت و میآمد و نمیدانست چه جوابی بدهد که از مخمصه خلاص شود. یکی از جوابهایی که بچههای امروز توی آستین دارند این است: پرسپولیس را یا _دور از چشم شما_ استقلال را؟ صفحات این کتاب را بهافتخار مایع حیات، پرسپولیس، قرمز شده است...!»