رمان «فصل شکوفههای نخل» واقعۀ کربلا را از زاویۀ نگاه یکی از افراد لشکر عمر سعد روایت میکند و همین نگاه کافی است که ما برای خواندن این رمان، انگیزۀ مضاعفی پیدا کنیم. داستان کتاب از عصر عاشورا و حملهٔ لشکر یزید به خیمههای برجایمانده از امام حسین(ع) شروع میشود و تا ماجرای اسیری خانوادۀ امام حسین(ع) و حرکت و حضور در شهر کوفه و شام و ... ادامه پیدا میکند. سربازی راوی این داستان دلش خوش است که در نبرد روز عاشورا حتی یک تیر هم پرتاب نکرده! اما از نزدیک شاهد واقعه بوده و با مشاهدۀ میزان خونخواری و نابکاری لشکر در برخورد با خاندان و یاران امام حسین (ع) دچار شک و تردید شده و سعی میکند در منازعه با همرزمان خود بهنوعی دست به توجیه رفتار خود بزند. یکی از زیباترین و در عین حال جذابترین بخشهای کتاب «فصل شکوفههای نخل» بازخوانی سخنرانی حضرت سجاد(ع) و حضرت زینب(س) در جریان اسارت در شهرهای کوفه و شام با مردم، ابن زیاد و طرفداران آنهاست. این بازنویسی شکلی شاعرانه، حماسی و در عین حال توأم با شخصیتپردازی داستانی است و همین موضوع تأثیرگذاری آن را زیاد کرده است. روایت نویسنده از منطق کلامی حضرت زینب(س) با ابن زیاد و مکالمۀ پرشور امام سجاد(ع) با مردم کوفه در حالی که اسیر و در غل و زنجیر در کوچههای شهر کوفه بهطرف کاخ ابن زیاد در حرکت هستند از جذابترین بخشهای این روایت داستانی است. جنایت لشکر یزیدی در منطقه حره و در ادامه حمله به مدینةالنبی و شکستن حرمت حریم و مسجد رسولالله(ص) از دیگر بخشهایی است که در این رمان، تصویرسازی داستانی خوبی از آن صورت گرفته است.