«سطح آلفا» روایت عشق پسری دانشجو و اصفهانی به اسم «برهان» به دختری به نام «گلناز» است که در جلسات شب شعر دانشگاه شرکت میکند. برهان رویهای متفاوت از خانواده پدرش دارد. او کارگاه کفاشی پدر پیرش را رها کرده و به کمک دوستش شغلی جدید انتخاب کرده است. وی همچنین از ازدواج با مهری، دختری که خواهرش «فرزانه» به او معرفی کرده، امتناع دارد و بهانههایی را برای این ازدواج میتراشد اما با این حال ازدواج برهان با گلناز نیز موانع زیادی دارد و باید این موانع را از سر راه بردارد؛ برهان هرچقدر سعی میکند با گلناز گفتگو کند اما گلناز با کمال تعجب بیاعتنایی میکند و خود را سرگرم مسائل دیگر مینماید! برهان تمایل به مشخص شدن تکلیفش برای قرار خواستگاری دارد، ولی گلناز خواستگاری را به زمان دیگری محول میکند؛ و بهانه میآورد که شرایط خانوادگیاش برای خواستگاری مناسب نیست... . اما در ادامۀ مسیر داستان متوجه میشویم که برهان فقط دیگر با گلناز روبرو نیست! بلکه با شبکه عجیبی از تمرینات مرموز و کلاسهای بهظاهر عرفانی روبروست که ریشۀ بسیاری از دختران را مورد هدف قرار داده است؛ کلاسهایی که پشت پردهای شامل تجاوز، ارتباط با اجنه و تصرف در طبیعت دارد...! رمان «سطح آلفا» با محتوایی ناب در داستان خود، علاوه بر روایت عاشقی دو دانشجو به معرفی فرقههای بهظاهر عرفانی اما گمراهکننده که زیر چتر یوگا و... جمع شدهاند را نیز بهخوبی برای ما به تصویر میکشد.