کتاب «مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان» حدود پنج سال پس از قیام ۱۵خرداد ۱۳۴۲ و در شرایطی که گروههای مبارزی پدید آمده و برخی متلاشی و دستگیر شده بودند و برخی دیگر در تدارک بارورتر کردن فکر و برنامه خود برای آینده بودند، نوشته شده است. «آیتالله خامنهای» در هنگام ترجمه این کتاب، یادداشتها و پژوهشهایی را برای بارورتر کردن این ترجمه در اختیار داشتهاند و به لحاظ اینکه اگر این نکات در پاورقی ذکر میشدند، موجب ازهمگسیختگی و عدم توازن متن و حاشیه کتاب میشد، آنها را در متن کتاب گنجاندهاند، به همین دلیل نام ایشان بر جلد این اثر، بهعنوان مؤلف و مترجم ذکر شده است. انتشار این کتاب در محافل دینی، فکری و مبارزاتی آن دوره، بازتابی نمایان و نسبتاً گسترده داشت. بهطور مشخص این پژوهش موردتوجه تنی چند از اندیشمندان بزرگ اسلامی کشور قرار گرفت. بهعنوان نمونه، استاد شهید آیتالله مطهری در حاشیهای که بر صفحات اولیه یکی از نسخ این کتاب نوشته: «در روزهای 27/05/1348 الی 01/06/1348، این کتاب که از سوی مؤلف و مترجم اهدا شده است، در مشهد مطالعه شد. بسیار کتاب مفید و لازمی است و در موضوعاتی مانند این موضوع زیاد باید نوشته و به همین خوبی باید تجزیهوتحلیل بشود.» توصیۀ رهبری: قبل از انقلاب، زمان جوانی ما، اسم کشور «زیمبابوه» به «رودزیا» تغییر داده شد. آمدند کشور را گرفتند، روی منابع دست گذاشتند، انسانها را تحقیر کردند، برده گرفتند و دهها بلا بر سر مردم آوردند؛ آخر هم اسم خودشان را روی آن کشور گذاشتند؛ یعنی این کشور متعلق به ماست! هند یک نمونهی دیگر آن است. اگر کتاب «نهضت آزادی هند» را - که حدود سیوپنج سال پیش بنده آن را ترجمه کردم - ببینید، نشان میدهد که در شبهقارۀ هند چه شده است؛ بنابراین مسئلۀ استعمار، یک نمونه از تجربۀ غربی است. بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان کرمان 19/02/1384