کتاب «برفاب» داستان زن‌هاست. زن‌هایی که در زندگی امروز مجبورند حضور اجتماعی داشته باشند، فعالیت‌های خانه و خانواده را مدیریت کنند و از طرفی زیبا، شاداب و جوان به نظر برسند. نقش‌های مختلفی که زن ایرانی بر عهده گرفته است و فشار اجتماعی که رسانه‌ها بر او وارد می‌کند، کار را بسیار سخت کرده است.  «آرزو» با دختر نوجوانش به‌تنهایی زندگی می‌کند؛ مدیرعامل جدید با حمایت‌های مالی که انجام می‌دهد، موفق می‌شود با آرزو وارد رابطه شود. «کتی» متوجه خیانت همسرش می‌شود. زندگی‌شان دچار بحران‌های متعدد می‌شود. کرونا جدی شده و انسان‌ها ماسک می‌زنند و از هم فرار می‌کنند. آرزو، کتی، فریبا هر کدام به نحوی سعی می‌کنند زندگی خود را نجات دهند. «آرزو» سردرگم و متحیر، به فکر ست تا چاره‌ای بیاید. فریبا نیز به دنبال کوتاه‌ترین و راحت‌ترین مسیر است. نوجوان‌ها خسته از خود و دنیای بی‌ثباتشان در زندگی بزرگ‌ترها سرک می‌کشند. عاشق می‌شوند، مسئولیت بر عهده می‌گیرند و می‌خواهند خیلی زود وارد شاهراه‌های زندگی شوند. برفاب داستان زنان سردرگم، نوجوان‌های تنها و زمانه‌ای است که بعضی نفس‌ها در آن به شماره افتاده و برای زندگی باید جنگید.