«مادر تنهایم نگذار» داستانی خواندنی است که به موضوع تأثیرات ارتباط اشتباه بین افراد اشاره دارد. افرادی که بدون در نظر گرفتن مسئولیتشان در زندگی و برای احساس زودگذرشان وارد روابط نامشخص میشوند. کتاب روایتگر داستان زندگی دختری به نام «بهار» است که در خردسالی شاهد جدایی پدر و مادرش است. شاید بتوان گفت فرزندان طلاق مظلومترین قربانیان تصمیمات والدینشان هستند. اما این داستان واقعی ازآنجایی اهمیت برای خواندن پیدا میکند که میفهمیم مثل این ماجرا برای خیلی از آدمها در دنیای امروز اتفاق میافتد و کسانی که باید از این نمونه زندگیها تجربه و عبرت بگیرند، جای خالی میدهند! داستان از عاشق شدن پدر بهار میگوید! مردی که با داشتن خانواده، دلباختۀ دختر زیبایی ۱۴ سالهای میشود و به خاطر ازدواج با این دختر نوجوان حاضر میشود قید همسر و فرزند دوسالهاش را بزند! اما در ادامۀ داستان میبینیم که همین دختر عاشقکُش چه آتشی به پا میکند در زندگی بهار و مادرش! «بهار» اولین و آخرین قربانی تصمیمات و احساسات نسنجیدۀ ما پدر و مادرها نیست اما این کتاب که فقط گوشهای از زندگی این دختر را به تصویر کشیده، میتواند پر از تجربه و هشدار باشد برای همۀ کسانی که اطراف و ابعاد رفتارهایی که منجر به طلاق میشود را نمیبینند و فقط بهراحتی و آسایش خود فکر میکنند.