«علی مؤذنی» سابقۀ خوبی در نوشتن داستانهای تاریخی و مذهبی با نگاه متفاوت دارد. دوازدهم شاید به قول خود نویسنده، دغدغۀ خیلیها در برخورد با انسانی باشد که در تاریخ متوقف نشده و موجودیتش در بستر زمان ادامه پیدا کرده است. رمان «دوازدهم» داستان نویسندهای است که با پیشنهاد نوشتن یک فیلمنامه در مورد زندگی امام زمان(عج) روبرو میشود. نویسنده که استاد کارگاه فیلمنامهنویسی نیز هست ایدۀ فیلمنامهاش را با شاگردان کلاس خود در میان میگذارد و از آنها نیز میخواهد که هر کدام طرحی از آنچه در ذهن دارند را بنویسند و در کلاس بخوانند. در این بین خود نویسنده هم نوشتن داستان خودش را آغاز میکند. داستانی که از گذشته و دوران زندگی امام حسن عسکری(ع) شروع میشود و بهتدریج به شهادت ایشان و آغاز امامت امام زمان(عج) میرسد. شاگردان کلاس اما روش دیگری را انتخاب میکنند. آنها تجربیات ملموس و یا تصورات خود از برخورد با امام زمان در زمان حال را بهعنوان سوژۀ فیلمنامه انتخاب میکنند. تجربیاتی که دور از واقعیت نیست و نشان میدهد امام زمان در عین غیبت در زندگی شیعیانش حضور دارد. مخاطبین در رمان دوازدهم ذیل همین اتفاقات کارگاه فیلمنامهنویسی و به زبان داستان در جریان اوضاعواحوال سامرا در زمان شهادت امام حسن عسکری و آغاز غیبت صغری، قدرت رهبری و توانایی امام زمان در کودکی و شخصیتهایی چون ملیکا مادر امام زمان، جعفر کذاب عموی امام زمان و خلیفۀ وقت عباسی قرار میگیرد. در کنار اینها از کرامات امام زمان(عج) در زمان حال و تأثیر روحانی و الهام بخشی که امام در زندگی شیعیان و محبانش دارد و نجات بخشی آنها در لحظات سخت زندگی نیز در قالب داستان صحبت میشود. رمان «دوازدهم» با گردشی در زمان گذشته و حال، از رها نشدن شیعیان به حال خود و اینکه در لحظۀ اضطرار، دستی هست که بهطرف آنها دراز شود و کسی هست که صدایشان را بشنود و به کمک آنها بشتابد برایمان میگوید.